رمان تخیلی
خلاصه: سوفیا دختری ۱۹ ساله ای است که هرساله تعطیلات تابستان را در کنار مادر بزرگش در خانه ای نزدیک جنگل سپری میکند طولی نمیکشد که اتفاقات عجیبی رخ میدهد و نظر سوفیا را نسبت به اطراف انجا تغییر می دهد.زندگی اورا با اتفاقات تازه ای روبه رو میکند که سرنوشت اورا به کلی تغییر می دهد.
مقدمه: زندگی به مانند جورچین هزار تکه ای است که هریک از تکه ها در جایی مدفون اند؛ آرام و نرم به انتظار نشستهاند تا روزی کسی، در جایی، آن هارا بیابد و درکنار هم بچیند در آن زمان است که زندگی کامل می شود و هرکس از مقدمه تا نتیجه خود را درون این جورچین تماشا میکند.
– سوفیا بسه اینقدر صداش نکن حتما همین اطراف هستش، بیا چایت رو بخور سرد میشه!
هوف معلوم نیست باز کجا غیبش زده.
– راستی مادر بزرگ خانواده جکسون رو این اطراف ندیدم، کجا هستند؟
– دیگه اینجا نیستن سوفی، دوماهی میشه به لندن رفتن.
– اوه که اینطور، باورم نمیشه خونه به اون قشنگی رو فروختن رفتن.
– زیاد بهش فکر نکن. هی اونجارو باش اون لینک نیست؟
چیزی که میدیدم رو نمیتونستم باور کنم. تمام بدن لینک خونی بود دست و پاهاش تا نصف گلی بودن. بدون معطلی دویدم سمتش، بدن نیمه جون سگم رو تو بغلم گرفتم و طرف حمام دویدم.
《سوفیا یواش تر الان زمین میخوری》جواب مادر بزرگ رو ندادم و سریع لینک رو داخل وان گذاشتم؛ بدنش رو شستم و بغل شومینه گذاشتمش. چیزهایی که دیدم خیلی دور از ذهن بودن انگار…
انگار رد و پنجه گرگ بود. شانس آوردم سگ قوی بود وگرنه الان…
دیگه نتونستم چیزی بگم و اشکم راه افتاده بود. با کمک مادر بزرگ گردن و بدنش رو باندپیچی کردیم. چند تا استامینوفن تو غذاش خرد کردم (از هرچی که بهتر بود، واسه آروم کردنش) گردنش رو آروم دست کشیدم و بیرون اومدم.
– ببخش نتونستم برای شام کمکت کنم.
مادر بزرگ: نگران نباش عزیزم حال سگت چطوره؟ اینجا از درمونگاه دوره و الا با جورج میتونستی بری سگت رو درمان کنی!
[…] پیشنهاد نودهشتیا دانلود رمان سیرک سلاخی نودهشتیا دانلود رمان در جوار تو نودهشتیا […]
[…] پیشنهاد نودهشتیا دانلود رمان سیرک سلاخی نودهشتیا دانلود رمان در جوار تو نودهشتیا […]
[…] پیشنهاد نودهشتیا دانلود رمان سیرک سلاخی نودهشتیا دانلود رمان در جوار تو نودهشتیا […]