دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم

دانلود رمان ثروت عشق نودهشتیا

IMG 20210507 WA0000 300x300 - دانلود رمان ثروت عشق نودهشتیا

کنار خیابان وایساده بودم… کفش ها و لباس هایی که از فرانک قرض گرفته بودم هویت واقعی ،
منو پنهان میکرد….
-لعنتی بیا دیگه از دست این پسرا

پیشنهاد ما

بخشی از رمان

آفتاب چشمانم را اذیت میکرد. استرس داشتم .این کار خیلی ریسک داشت ، …یک لحظه پشیمان
شدم و خواستم برگردم اما ناگهان بنز سیاهش را دیدم که به سمتم میاد… خودشه …همونی که
دیروز توی پارک بهم شماره داده بود… همونی که برق ساعت مارکدارش چشممو زده بود .بوق زد
» بپر باال خانوم خوشگله! «:و گفت
حالم ازش به هم میخورد… از همه ی پولدارا …اما به هرحال مجبور بودم ،آره به خاطر عرفان ،
. که یه عمر مدیونشونم ،ارسالن
با همه ی این فکر و خیاال در ماشینشو باز کردمو سوار شدم. چشمکی زد و گفت چه خبرا؟ «:
»راستی گفتی اسمت چی بود؟
سمانه. خب سمانه.بریم کافی شاپ؟. هرجایی که عشقت میکشه. خیلی خب رسیدیم به گرانترین کافی شاپی که تو اون محل وجود داشت. من بستنی سفارش دادم و اون
قهوه. وقتی که میخواست بره قهوشو از پیشخوان بگیره فهمیدم وقت اجرای نقشمه ، .سریع
» خودم میرم میارمش! «:گفتم
خیلی سعی کردم صدام نلرزه… و تا حدودی موفق شدم!
از جام بلند شدم و کیفمو محکم به خودم چسبوندم. رفتم سمت پیشخوان و اطرافم را به دقت
پاییدم تا کسی حواسش بهم نباشه. بعد دارویی رو که داشتم توی قهوش ریختم .خوشبختانه
کسی حواسش بهم نبود. خودشم سرشو رو میز گذاشته بود .کارم که تموم شد قهوه رو براش
بردم.
بفرمایید! دست گلت درد نکنه. خب چند سالته عزیزم؟ -مگه برات مهمه

تو چی؟ ۲ معلومه! .همونطور که بهم چشم دوخته بود قهوشو خورد.منم بستنیمو خوردم ۲ .ناخودآگاه لبخندی گوشه ی
لبم اومد.
حالت«: آخرین جرعه ی قهوشو هم سرکشید و یک دفعه اخماش رفت تو هم. ازش پرسیدم
»خوبه؟
نه دلم درد میکنه.

پیشنهاد نودهشتیا

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
https://98ea.ir/?p=8357
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • Anonymous
    جمعه 24 آوریل 2020 | 10:19 ق.ظ

    موضوع بدی نداشت گرچه خاص و نو نبود.اما گاهی داستان کاملا غیر منطقی میشد.حیف که نویسنده هامون به اندازه کافی درباره موضوعاتی که مینویسند مطالعه ندارند و فکر میکنند صرف اینکه درباره عشق بنویسند کافیه

  • Anonymous
    شنبه 2 می 2020 | 7:28 ب.ظ

    بهرحال همین که شجاعت نوشتنو داری باید بهت تبریک گفت
    امیدوارم روزاهای عالی رو در این زمینه در پیش داشته باشی

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.