نام داستان: لیلی عنکبوتی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
نویسنده: مبینا حاج سعید
تعداد صفحه: ۸۸
دانلود داستان لیلی عنکبوتی از مبینا حاج سعید pdf,اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
رها طاهری، دختری که از کودکی میان دعوای پدر و مادرش بزرگ شده. روزها بیرحمانه میگذرند تا آن دختر کوچک، تبدیل به کسی میشود که انتقام چشمانش را کور کرده. دلش میخواهد مانند سم کشندهای منفجر بشود و همه را در آتش عذاب خود قربانی کند. کسانی میآیند و میروند تا جلویش را بگیرند اما آیا قدرتشان آنقدری هست که بتواند او را متوقف کند؟
برشی از متن کتاب:
دست آزادم را دور زنجیر پیچیدم و با کوبیدن پاهایم به زمین، به حرکت تاب سرعت بخشیدم. نفس عمیقی که کشیدم، تبدیل به بخار شده و در آخر محو شد. در همان حال به آسمان و پردهای که از ستارهها دور خودش پیچیده بود، نگاه میکردم. دلم میخواست به تماس پایان بدهم و از سکوت لذت ببرم اما نمیتوانستم.
– فردا با پروندهها میرم پیشش، طبق قرارمون؛ اون هشت میلیارد که سر جاشه؟
پوزخند محوی گوشهی لبم جا خوش کرد. مردک پولپرست!
بار دهم بود که آمار پولهایش را میگرفت. سعی کردم که بر اعصابم مسلط باشم. افسار احساساتم همانند کودکیام، در دستهایم بود. به سادگی اجازهی عصبانی شدن را به خودم نمیدادم. شنل مشکیام را که دستباف عمه جان بود، از روی پاهایم به شانههایم انتقال دادم. در همان حال، با لحن خشکی گفتم:
– بله، هشت میلیاردتون نقد و کامل سرجاشه، شما به کارتون برسید! قرارداد فردا باید بینقص انجام بشه. اگه یک درصد، فقط یک درصد شک کنه، هشت میلیاردتون که به باد میره هیچ، مدارکم رو علیهتون رو میکنم!
نفس حرصیای کشید و با گفتن »باشه.«ای که از صد فحش بدتر بود، به تماس پایان داد. نیشخندی زدم و گوشی را به درون جیبم فرستادم. فردا روزی بود که قدم ششم برداشته میشد. فقط دو قدم دیگر باقی مانده بود. تا به حال شش نفر را راضی کردم تا با پناهی قرارداد ببندند. دو نفر دیگر میماند تا به کل پناهی را از عرش به فرش برسانم.
تا به امروز زیادی باج دادهام؛ از دادن میلیاردها پول گرفته تا اخراج کردن بدخواهان آن شش نفری که کمک کردند. در هر صورت، برای من مهم نبود چه چیزی را از دست میدهم؛ زیرا که از انتقام گرفتن خوشتر چیزی نبود!
نفس عمیقی کشیدم و لبخند پهنی روی لبانم نشاندم.