نام داستان: قاتل خدای جنگ
نام نویسنده: ریحانه مقنی
ژانر: فانتزی
دانلود داستان قاتل خدای جنگ از ریحانه مقنی pdf, اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه: سرزمین آمازون، سرزمینی بسیار زیبا و با شکوه است که توسط هیپولیتا، دختر خدای جنگ اداره میشود. دختر هیپولیتا، آریان قصد دارد که صلح و دوستی بر جهان، همانند نور خورشید بتابد.
سری تکان دادم و شمشیرهایمان را برهم زدیم. ضربهی اول نه، ضربهی دوم را محکم زدم، جوری که ماینا شمشیر به دست بر زمین افتاد.
ایستاد و گفت:
– کارت عالی است! دیگر مرا هم شکست میدهی! حال، احساس میکنم توانایی جنگ با خدای جنگ را، در خود داری! در این موضوع با آنتیوپ مشورت کن!
سری تکان دادم و سراسیمه به سمت قصر راه افتادم.
درب اتاق آنتیوپ را زدم. حالش چندان خوب نبود، اما توان صحبت با اطرافیانش را داشت.
با اجازهای که داده شد، وارد شدم. دستی بر روی موهای طلایی رنگ آنتیوپ کشیدم و گفتم:
– اگر آیهان، خدای بزرگ بخواهد، توان جنگ با پسرش را دارم.(خدای جنگ)
آنتیوپ با صدای لرزان گفت:
– سخنی است که حالم را بهتر ساخت. دستانم را میتن دستانش قرار داد و گفت:
– لیاقت این کار را داری، پس آن را به تو میسپارم. آمریکا، آمریکا در حال آماده شدن برای جنگ با آلمان است. شبانه، جوری که مادرت متوجه نشود، به آمریکا برو و خدای جنگ را پیدا کن و او را نابود ساز!
با تعجب گفتم:
– تنها بروم؟! از گفتن این حرف خجالت میکشم، اما من میترسم!
با لحن آرامش بخشی گفت:
– تو یکی از خدایان هستی و توانایی انجام هر کاری را در خود داری، هیچ کس را همراه خود نساز!
حرفش را قبول کردم. باید آمادهی سفر به آمریکا میشدم. باید به سوی ساحل بروم و سوار بر قایق، حرکت کنم.
***
شب شد و از خواب بودن افراد و نگهبانان قصر اطمینان داشتم. باید شمشیری که خدای جنگ را نابود میسازد را بردارم.