دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم

رمان راز همیشگی

IMG 20220521 WA0052 300x300 - دانلود رمان راز همیشگی اثری از گلپر

رمان: رازهمیشگی

نویسنده: گلپر

ژانر: عاشقانه/ اجتماعی/ معمایی

تعداد صفحه: ۶۸۸

دانلود رمان اجتماعی به قلم گلپر PDF، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه:

همراه می شویم با دختری از دیار استقامت،صبر وبردباری…در نبردی ناعادلانه، که رخ جنگ جوییش را با لطافت هنری درونیش می آمیزد…او برای هر آنچه که می خواهد باید تلاش کند و ناخواسته شود با کسی که هرگز نمی خواهد.

پیشنهاد ما:

دانلود رمان به یادت بیاور (جلد اول)

بخشی از کتاب:

وای خدا الان دیگه اشکم در میومد…انگار نشسته بودم تو مجلس عزا دورازجونمون…هی اشک اشک…قبول دارم موقعیت سختی بود…ولی کاش یکی پیدا می شد این اوضاع رو یکم درست و درمون می کرد…به بابام نگاه کردم که انگار از تو چشمام حرف توی دلم رو خوند

بابا:

– خیلی خب مادر من بسه دیگه گریه نکن توروخدا…حالا که خداروشکر آرزو حالش خوب شده…دیگه ناراحتی نداره باید خوشحال باشی که،شوکت و نَوَت آرشام هم که کنارتن … ایشالا سر فرصت مناسب آرزو رو هم می بینی…دیگه روزای سخت گذشته…باید سعی کنیم از این به بعد با آرامش زندگی کنیم

با گفتن این حرفا مثل اینکه عزیز هم آروم تر شد چون اشک هاشو پاک کرد و یه بوسه روی سر عمو شوکت زد وهمدیگرو بغل کردن…خداروشکر مثل اینکه قضیه ختم به خیر شد…بعد هم مامان از جاش بلند شد وگفت:

– من برم یه چایی تازه دم درست کنم فکر کنم همه بهش نیاز داریم…

که بابا هم در جوابش گفت:

– فکر خوبیه…بریم منم پاهام خشک شد دوساعته همیجوری نشستم می دونید که عادت ندارم زیاد بشینم پاهام می گیره….چایی رو بزار رو دم بریم توی حیاط یه قدمی بزنیم

و اینطوری بابا و مامان از پذیرایی خارج شدن…عزیزو عمو شوکت هم داشتن آروم باهم صحبت می کردن….حوصله کنجکاوی کردن رو نداشتم و گذاشتم مادر پسری واسه خود شون گپ بزنن…موندیم من و آرشام….تقریبا ده دقیقه ای بود که ما هم ساکت همونجا نشسته بودیم…عجیب بود زیاد حرف نمی زد…قبلنا تا جایی که یادمه بیشتر حرف می زد…ولی اونم بیشتر با پویان… کلا به نظرم از همون بچگیش مغرور بود…حرف می فروخت…والا…الانم که انگار نه انگار من اینجا نشستم توسرم پر از سواله…داشتم کم کم بیخیال این می شدم که ممکنه حرف بزنه…که جفت پا اومد تو تصوراتم…یهو سرشو اورد بالا و غافلگیرم کرد…اَه خیلی ضایع شد…حالا فکر کرده زُل زده بودم بهش و کشته مرده ی چشم وابروشم…خودمو نباختم و صورتمو چرخوندم طرف عمو و عزیز…که اونم بیشتر نامردی نکرد وبالاخره صداش دراومد:

– خب پناه تو چطوری؟

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: راز همیشگی
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
  • نویسنده: گلپر
  • تعداد صفحات: 688
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98ea.ir/?p=12927
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.