دانلود داستان سرد شدم نودهشتیا
به نام خدا
نام : سردم شد
نوشته ی : General
میون بارون راه میرم. انقدر سنگین که… شونه هام خمیده به نظر میرسه.بارونی مشکیم به تنم آویزون مونده و من… من بغض کردم.
چشمام پر و خالی میشن. بچه ها میدونید یعنی چی یک شبه سرمایه زندگیو باختن؟
دانلود رمان جدید