خلاصه: یک اشتباه به ظاهر بیاهمیت و یک بیاهمیتی مطلقاً اشتباه! برتریها و تزلزلهای نا به جایی که آیندهی یک انسان را تحت الشعاع قرار میدهند و یک سر کوفتگی، چندین سال عذاب خواهد داشت. بیعرضگی شخصی، میتواند از یک بیتوجهی منشأ بگیرد و جلب رضایت همگان، میتواند در راستای یک تبعیض جنسیتی باشد. لغزش نفس میتواند عواقب بد دور از انتظاری در پی بیاورد و جنس زن، بیگناه قصاص شود…
رمان ماجراجویی، معمایی
خلاصه: آجر دروغ را با سیمان دروغ میپوشاند و ساختمانی سست بنا میکند که هر لحظه آمادهی ویران شدن است. افرادی که تشنهی حقیقت، در کویر خشک زندگی حیراناند، برایش اهمیتی ندارد. او با کوزهی پر از آب حقیقت، در زیر سایهی درخت زندگی نشسته است و از خنکای نسیم لذت میبرد.موج سرنوشت آنقدر قدرت دارد که آجرهای دروغِ روی هم قرار گرفته را به مرداب تباهی روانه کند؟ آیا روزگار، متواضعانه، پردهی حقیقت را بر پنجرهی زندگی میآویزد؟
نام کتاب: پیچیده در روزمرگینگی
نویسنده: هانیه پروین (هانی پری)
ژانر: عاشقانه_ تراژدی
تهیه شده در انجمن نودهشتیا دانلود رمان عاشقانه
خلاصه: دستان من هنوز برای نوازشِ سختیهایت ای دنیا، خیلی کوچکاند. پاهایم هنوز برای در چاله افتادنها بسیار ظریف و شکنندهاند. میترسم… میترسم دست و پایم کوتاهی کنند و من در آن مرداب سیاه فرو روم. ژرفای آن فرو رفتن کم نیست؛ شاید هم فرو ریزم! اما وسعت مهری مرا خوهد ربود. وجودم را حل خود مینماید. نوری به رویم میتابد و من غرق در کُنه آن میشوم ولی اقیانوسی این نور را غرق میکند! گوشهایم را گرفتم تا صدایش را نشنوم! چشمانم را بستم تا تلاطمهایش را نبینم. قلبم را سِحر کردم تا از سنگ شود! فقط کاش این آب غریق، پاک باشد…
نام کتاب: زنان ممنوعه
نویسنده: دختر تابستان کاربر نودهشتیا
ژانر : اجتماعی _ تراژدی
صفحه آرا: فاطمه السادات هاشمی نسب
طراح جلد: SADAT.82
ویراستار: افسون دانشمندی
تعداد صفحه: ۳۰
تهیه شده در انجمن نودهشتیا دانلود رمان تراژدی
خلاصه: به راستی سخت نشده است ترجمه کردن تنهایی؟ مگر خط خوردن از اذهان دیگران به همین راحتیست؟ روزی به چنان مقصدی میرسی که در پرتگاه دستهایش، وسوسهی بودن یا نبودن درونت را میکاود!
تو میمانی و یک ترس عمیق، تو میمانی و بیپروایی سطرهای مه آلود که از درد فراموشیست! تو میمانی و هجی کلمات! نیلوفرهای آبی، رزهای قرمز، کاجهای سبز و… و انسانهای... ؟ به راستی انسانها چه رنگیاند؟ رنگ خون؟ رنگ غرور؟ رنگ خودخواهی و یا شاید رنگ برتری!
نام کتاب: جبهه انتظار
نویسنده: Reyhaneh73 کاربر نودهشتیا
ژانر : تراژدی، مذهبی
صفحه آرا: فاطمه السادات هاشمی نسب
طراح جلد: Aramis.R_G
ویراستار: مثل پری
تعداد صفحه: ۱۳
تهیه شده در انجمن نودهشتیا رمان مذهبی
خلاصه: مادری گم شده در پیچ و خم های جاده تردید، وسوسه های گاه و بیگاه درونش میان هیاهوی انفجار.
چشمان غمبارش در امتحان الهی، می گردد تا شاید پاره تنش را بیابد.
سال ها انتظار در خلسهی نومیدی، تاوان اشتباه بیپایانش است.
چه کسی پناه بغض بیپناه این مادر میشود؟