دانلود داستان زمانی به جز الان از هانیه صفی pdf, اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه: بیش از صد انسان بیگناه در برج سیرز مشغول به کار هستند، غافل از اینکه برج تا دقایقی دیگر منفجر می شود! بعد از این حادثه، اِریک، توسط سازمان مخفی تایم انتخاب می شود تا برای ماموریت حیاتی که آنها برایش تدارک دیده اند آماده شود. سازمان تایم اصرار داشت تا دلیل انفجار برج را بفهمد و در نهایت با استفاده از دستگاه های مربوط به بعد های زمانی و کمک از فیزیک کوانتوم جلوی آن را بگیرد.
برشی از متن کتاب:
ماریان درحالی که لیوان قهوهش رو به طرف خودش میکشید تک خنده ای کرد و ادامه داد :
-واقعا بامزه بود، کلی سر به سر دختره گذاشتیم .
خندیدم و سرم رو به نشونه تاسف تکون دادم و گفتم :
-امتحان چطور بود؟
لب هاش رو با بی میلی جمع کرد و گفت :
-اگه این ترم رو هم بیفتم بابام پوستم رو میکنه.
لبخند کوچیکی زدم و خواستم لیوان نسکافهم رو به لبم نزدیک کنم که ماریان با هیجان گفت :
یه جرعه از نسکافه رو نوشیدم و سرم رو به معنی آره تکون دادم و راستی، میشه فردا بریم برای خرید حلقه؟
گفتم :
ماریان به شوخی پشت چشمی نازک کرد و با لحن بازجویانه اییه مغازه خوب پیدا کردم، مدل هاش خیلی قشنگ بودن .
پرسید :
-ظریف بودن؟ من رو میشناسی که… از حلقه های گنده خوشم نمیاد .
لبخندی زدم و درحالی که سرم رو به معنی آره تکون میدادم جواب دادم :
ماریان از تک خنده کوچیکی کرد و با عشوه خاص خودش موهای مگه میشه من عشقم رو نشناسم؟ !
بلوندش رو به پشت گوشش هدایت کرد و از پنجره کافه به منظره خیابون خیره شد. خواستم لب باز کنم چیزی بگم که با شنیدن تیتر خبر تلویزیونی که روی دیوار نصب شده بود ساکت شدم .
-وقوع انفجار بزرگ در برج سیرز!