دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم

رمان منهدم

IMG 20220909 WA0037 300x300 - دانلود رمان منهدم اثری از نگین حلاف

نام رمان: منهدم

نام نویسنده: نگین حلاف

ژانر: عاشقانه، تخیلی، جنایی، علمی

تعداد صفحه: ۳۳۵

دانلود رمان تخیلی به قلم نگین حلاف PDF، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه:

 دکتر ادوارد در یکی از پروژه های ژنتیکی خود دستاورد بزرگی کسب می‌کند و گونه‌ای از انسان‌ را خلق می‌کند که تا حالا بشر رنگ آن را به چشم ندیده است. پسری با نیروهای فرا انسانی و رنگ چشم‌‌هایی عجیب که به هدف ایجاد گونه‌ی جدیدی از انسان‌های پیشرفته به وجود آمده است. همه چیز خوب پیش می‌رود تا زمانی که این پسر به دلیل استقلال و بلند پروایی خودش از سازمان پدرش فرار می‌کند و سازمان برای پیدا کردن او پلیسی  را برمی‌گزیند.

پیشنهاد ما:

دانلود رمان آسمان سرخ

بخشی از کتاب:

 اگه آرمین نباشه نمی‌تونیم اون سازمان لعنتی رو پیدا کنیم، اگه نتونیم اون سازمان لعنتی رو پیدا کنیم پس راستین هم نمی‌تونیم پیدا کنیم، اگه راستین رو نتونیم پیدا کنیم مجبوریم به ایران برگردیم، اگه به ایران برگشتیم به این معنیِ که توی ماموریتمون شکست خوردیم و اگه تو ماموریتمون شکست بخوریم و بدون راستین برگردیم، مقام‌مون رو از دست می‌دیم!

ناگهان با پا، به تخت آرمین لگد زد و با فریاد گفت:

– تا خرخره تو لجن گیر کردیم!

و دوباره به موهاش چنگ زد و به آیلی چشم دوخت. آیلی روی تخت کناری آرمین نشسته بود و سر به زیر انداخته بود. سیاوش با دیدن ریلکسی آیلی اخمی به روی ابروهای خوش‌فرمش نشست و گفت:

– آیلی، تو اصلاً عمق فاجعه رو درک می‌کنی؟

آیلی متوجه‌ی حرف سیاوش شد اما همچنان سرش رو بالا نیاورد. سیاوش با دیدن خونسردی بی‌سابقه آیلی به خشمش افزوده شد و با صدای بلندتری گفت:

– تو اگه بری ایران در امانی، کسی هم هیچ‌کاری بهت نداره حتی نمی‌گه چر بالای چشمت اَبروئه، اما من چی؟ تو هیچ می‌دونی سرهنگ چه آشی واسه منِ بدبخت پخته؟ می‌دونی اگه بی راستین برگردم به ایران سرنوشتم چیه؟

آیلی اخم کرد و سرش رو بالا برد. اما به سیاوش نگاه نکرد و به پنجره چشم دوخت و گفت:

– می‌گی چی‌کار کنم سیاوش؟ تقصیر خودمون بوده، نباید تنهاش می‌ذاشتیم.

سیاوش سری تکون داد. چند ثانیه مکث کرد و بعد به سمت آیلی رفت و کنارش روی تخت نشست. با تردید به آیلی خیره شد اما همچنان آیلی نگاهش به روی پنجره بود و کلمه‌ای به زبون نمی‌آوُرد. سیاوش دستش رو بالا برد و موهای کوتاه آیلی رو به پشت گوشش روند و با محبت گفت:

– آیلی اونی که باید زانوی غم بغل کنه منم، تو دیگه چرا؟

سعی می‌کرد به خاطر همسرش هم که شده ذره‌ای از خشمش کاسته کنه تا این‌طوری، باعث ناراحتی آیلی هم نشه. اما از کجا می‌دونست که فکر آیلی مشغول‌تر از حدی بود که حتی بخواد به این خشم سیاوش عکس‌العملی داشته باشه.

آیلی با تردید نگاهش رو از پنجره گرفت و با صدای گرفته‌ای گفت:

– من میرم تو بالکن یکم هوا بخورم.

و با گفتن این حرف بدون در نظر گرفتن نگاه خیره‌ی سیاوش، از روی تخت بلند شد و به سمت بالکن قدم برداشت. در بالکن رو باز کرد و از پشت سر بست. در همین حال، سیاوش سر به زیر انداخت و آه پر سوزی کشید.

به روی تخت دراز کشید و نمی‌دونست توی شهری به این عظمت، چه‌طور می‌تونه آرمین رو پیدا کنه؟ انگار جنگل امیدش، توسط چشم‌های زرد آرمین، به آتیش کشیده شده بود و یک شبه به خاکستر تبدیل شده بود.

اما در این میان، آیلی بدون هیج حرفی به منظره‌ی مقابلش چشم دوخته بود. خیابون‌های پر از ماشین، سیاهی یک شب بی‌ستاره، ساختمون‌های چند طبقه، شلوغی و هیاهوی مردم؛ همه‌ی این‌ها توان انحراف تفکر عمیقش رو نداشتن.

به راستین فکر می‌کرد، به دروغ‌هایی که به سیاوش گفته بود فکر می‌کرد. هنوز در دستش بود، هنوز شماره‌ی راستین تمام و…

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: منهدم
  • ژانر: عاشقانه، تخیلی، جنایی، علمی
  • نویسنده: نگین حلاف
  • تعداد صفحات: 335
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98ea.ir/?p=13144
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • حدیثه
    جمعه 9 سپتامبر 2022 | 6:47 ب.ظ

    نگین جانم تبریک میگم❤️
    منهدم رمان خیلی قشنگیه و قلم تو اون رو فوق العاده کرده:)

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.