دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم
IMG 20220408 WA0000 300x300 - دانلود رمان دورگه نامیرا ۱( معامله) اثری از سکوت

دانلود رمان دورگه نامیرا

نام رمان: دورگه‌ی نامیرا ۱(معامله)

ژانر رمان: ترسناک، تخیلی، معمایی

نویسنده: سکوت

تعداد صفحه: ۳۳۶

دانلود رمان ترسناک دورگه نامیرا۱ ( معامله) اثری از سکوت pdf، اندروید،لینک مستقیم رایگان

خلاصه:

تصمیم سرنوشت ساز و خودخواهی اطرافیان، منجر به معامله‌ای می‌شود، که سرنوشت انسانی را تغییر می دهد و سال‌ها بعد، درست زمانی که در حال طی کردن روزمرگی‌های زندگی‌اش هست؛ درگیر اتفاقاتی می‌شود که از گذشته‌اش نشات می‌گیرد.

گذشته‌ای، که او حتی کوچکترین اطلاعی از آن ندارد!

و سرانجام به دنبال یافتن جواب و حل معماهایی که زندگی‌اش را تحت شعاع قرار داده، حقایقی تلخ برایش نمایان می‌شود که …

آیا می‌تواند جلوی اتفاقات بیشتر را بگیرد یا تسلیم سرنوشت خود می شود؟

پیشنهاد نودهشتیا

دانلود رمان طعمه توهم اثری از هستی همتی

برشی از متن کتاب:
وارد سالن کنفرانس شدم، فضا کمی تاریک بود و بخاطر همین نمیتونستم تشخیص بدم که چه کسانی داخل سالن حضور دارند.

این استاد همیشه دلش میخواست متفاوت باشه و به همین خاطر، سالن کنفرانس دانشگاه را به خودش اختصاص داده بود.
در تاریک و روشن سالن، چشمم به اهورا خورد. کنار پسری نشسته بود که من نمیشناختم.
با اخمهای درهم به سمتش رفتم و کنارش نشستم. با تعجب گفت:
– آقا اینجا…
اما با دیدن من نیشش باز شد و گفت:
– اِ تویی؟ چه عجب!
چشمهایم را ریز کردم و نگاهش کردم. نیشگون ریز از بازوی او گرفتم و گفتم:
– من رو مسخره خودت کردی؟
صدای آخ گفتنش بلند شد و در حالی که بازویش را ماساژ میداد، گفت:
– چته، وحشی! دردم گرفت.
اخم کردم و گفتم:
– به درک! نیم ساعته منو جلو خونت کاشتی، معلوم نیست کدوم گوری بودی. هی زنگ زدم آخر هم این همسایه‌ی فضولتون گفت،
اگه نری به پلیس زنگ میزنم!
اهورا پقی زد زیر خنده و گفت:
– دمش گرم، دلم خنک شد!
با غضب نگاهش کردم .خندهاش را خورد و گفت:
– خب وقتی اون گوشی صاحب مرده رو جواب نمیدی همین میشه دیگه، از دیشب شونصد بار بهت زنگ زدم.
اخمهایم بیشتر درهم رفت؛ گفتم:
– دانشمند! بهت گفتم گوشیم خراب شده، نگفتم؟
اهورا با گیجی من رو نگاه کرد و گفت:
– گفتی؟
نفسم و با حرص بیرون فرستادم، از دست این پسر آخر دق می کردم گفتم:
– حالا کدوم گوری بودی؟
اهورا چشمهایش را ریز کرد و گفت:
– تو واقعا شیش میزنی. من اول هفته بهت نگفتم که سه شنبه خواهرم پرواز داره من میرم فرودگاه، بعدش میرم خونه ننه بابام؟
با حواس پرتی بهش نگاه کردم و گفتم:
– مگه دیشب بود؟
اهورا نگاه عاقل اندرسفیهای بهم کرد. فهمیدم دیشب بود! گفتم:
– خب حالا من یادم نبود تو،..

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: دورگه نامیرا 1(معامله)
  • ژانر: تخیلی، معمایی، ترسناک
  • نویسنده: سکوت
  • ویراستار: سکوت
  • طراح کاور: جانان بانو
  • تعداد صفحات: 336
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98ea.ir/?p=12854
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.