دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم
negar ۲۰۲۲۰۲۱۶ ۱۲۵۲۲۱ 7u17 79ie 768x768 1 300x300 - دانلود رمان اغواگر جهنمی اثری از زهرا عاشقی

دانلود رمان اغواگر جهنمی

رمان: اغواگر جهنمی

نویسنده: زهرا عاشقی

ژانر: عاشقانه، تخیلی، فانتزی

تعداد صفحه: ۴۱۶

دانلود رمان فانتزی اغواگر جهنمی از زهرا عاشقی pdf، اندروید، لینک مستقیم رایگان

خلاصه: دختری از جنس پاکی. پسری از جنس آتش. یک جنگ ناتموم و نابود کننده. یک عاشقی پایان ناپذیر. دختری که به خاطر عشقش پا تو دنیای ابدیت می‌ذاره و شیطان میشه، اما بگذریم از سختی ها و شیرینی های که در طول زندگیشون طی میکنند. از طرف دیگه دختر و پسر دانشجوی رشته شیطانی پا تو داستان و قصه‌ی ما میذارند و باعث میشن دختر و پسر داستان به هم برسند و این وسط…

پیشنهاد نودهشتیا

دانلود رمان عشق ناشدنی اثری از سوما غفاری

برشی از متن کتاب:
نگاهم می‌کرد، خمیر توی دستش رو هم ورز می‌داد، نگاهی بهم کرد و با لحن عصبی و شاکی گفت:
– خانم عروسی تشریف میبرن؟
لبخندی زدم و چند بار دور خودم چرخیدم و با شادی گفتم:
– نوچ، فقط می‌خوام یکم به جنگل برم، مشکلی داره؟
مامان کلافه نگاهی به من و ساعت شکسته روی دیوار انداخت و گفت:
– نه اما زود برگرد.
ایول! بوسی براش فرستادم و دوباره یک نگاه گذرا به آینه‌ی شکسته روی دیوار انداختم. همه چی ردیف بود، دمپایی هام رو پام کردم. چادر گل‌گلیم رو روی سرم مرتب کردم و از خونه خارج شدم.
به سمت جنگل رفتم و واردش شدم، لبخندی روی لبم جا گرفت.
نگاهی به اطراف انداختم، کسی نبود و این خیلی خوب بود. با قدم های آروم توی جنگل راه می‌رفتم.
به گذشته‌ها، حال و آینده فکر کردم که چی میشه؟ چه اتفاقاتی پیش رو دارم؟ و کلی سوال‌های مبهم که جوابش فقط نزد خدا بود.
نگاهی به اطراف انداختم و به سمت تخته سنگ کنار درخت توت خیز برداشتم و روش نشستم. سردی سنگ باعث شد اول کمی جا به جا بشم اما بعد چند دقیقه به سردی سنگ عادت کردم و راحت نشستم.
این جا جایی بود که اولین بار با آرتین آشنا شدم. کمی خم شدم و دستم رو به سمت آب بردم، با برخورد مستقیم آب با دستم بدنم کمی مور- مور شد. لبخندی از این سردی آب زدم و به اطراف نگاهی انداختم. درخت های بلند گردو و سیب که حالا لخت بودن و بدنشون از برگ ‌های زیبای خزان پر شده بود.
هوهوی باد و خش‌- خش برگ‌های روی زمین تطابق خاصی با هم به ارمغان می‌آورد. سنگ کوچیکی که کنارم بود رو برداشتم و به سمت دریاچه پرت کردم.
دالاب- دالاب- دالاب… آخرین برخوردش مساوی با غرق شدنش شد.
به سنگ خیره شده بودم که چطور داخل آب فرو می رفت، نگاهم رو از آب گرفتم و به گل زیر پام چشم دوختم. خیلی قشنگ بود، به سمت گل خم شدم و از روی زمین چیدمش. همین موقع دو دست روی چشم‌هام قرار گرفت.

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: اغواگر جهنمی
  • ژانر: عاشقانه، تخیلی، فانتزی
  • نویسنده: زهرا عاشقی
  • ویراستار: آیدا رشید
  • طراح کاور: Gh.azal
  • تعداد صفحات: 416
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98ea.ir/?p=12903
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.