دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم
IMG 20220326 WA0041 300x300 - دانلود داستان خطه مبهم اثری از ایدا رشید

دانلود داستان خطه مبهم

نام داستان: خطه مبهم

نویسنده: آیدا رشید
ژانر: تخیلی، ماجراجویانه، طنز
تعداد صفحه: ۴۵

دانلود داستان خطه مبهم از آیدا رشید pdf,اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه: میرم- میرم به خوابی نامعلوم. خوابی که ممکنه زندگیم رو عوض کنه.
پا به دنیای جدیدی می‌زارم. همه‌چی توی اون سرزمین نامعلومه و صد البته اسرارآمیز.
ممکنه هزاران اتفاق بیوفته هزاران اتفاق ناگوار و مبهم.

پیشنهاد نودهشتیا

داستان چیترا اثری از زهرا رمضانی

برشی از متن کتاب:
کیفم رو روی میزی که جلوی مبل قرار داشت گذاشتم و با خوشحالی روی مبل نشستم. آخیش! امروز پنجشنبه‌س بعد از یک کلاس تقویتی‌ای که خیلی چرت بود، می‌تونم استراحت کنم. یاد فیلم تخیلی‌ای که دیده‌ بودم افتادم اون هم همش راجب علم و اینجور چیز‌ها بود ولی عجب فیلمی بود! هوف ای کاش من هم یک روزی به دنیای خیال می‌رفتم. نیشخندی مهمون صورتم شدم و چشم‌هام رو آروم بستم.
***
با افتادن نوری روی صورتم، چشم‌هام رو باز کردم. نگاهی به دور و اطرافم کردم و دوباره چشم‌هام رو بستم.
یک لحظه عقلم سرجاش اومد و با ترس چشم‌هام رو باز کردم؛ توی یک جنگلی بودم و صدای آواز پرنده‌ها کل جنگل رو برداشته بود.
با تعجب به رودخانه‌ای که توش پر ماهی بود نگاه کردم. بسم الله، من وسط جنگل چه غلطی می‌کنم؟
بزاق دهنم رو با صدا قورت دادم و با ترس و لرز از جام بلند شدم.
اینجا دیگه کجاست؟ مگه من توی خونمون نبودم؟ چطوری سر از اینجا درآوردم؟ نکنه من رو دزدیدن؟ با دستم به پیشونیم زدم.
کی می‌تونه تو رو بدزده؟ دزد قیافه آمازونیِ تو رو ببینه همون‌جا سکته مغزی رو می‌زنه.
همینطور که با ندای درونم درحال جنگ بودم، دستی روی شونه‌ام نشست.
یکهو چشم‌هام گشاد شد. جیغ بنفشی کشیدم و خواستم فرار کنم که پام به یک سنگ تقریبا بزرگ گیر کرد و توی رودخانه افتادم.
با حرص نگاهی به خودم توی آب کردم، موش آب کشیده شدم اه!
با شنیدن صدای یک نفر سرم رو زود بلند کردم. با دیدن قیافه اون چیزی که من رو صدا می‌زد قلبم ایستاد! زود از جام بلند شدم، ماهی‌ها درحال شنا بودند و هی به پاهام برخورد می‌کردند واقعا چندش‌آور بود!
– سلام.
تازه یاد اون موجود افتادم، فریادی زدم و تا خواستم فرار کنم موهام رو از پشت گرفت. جیغ محکمی کشیدم و شروع به تقلا کردن کردم.
– ولم کن! ازت می‌ترسم. تو رو جون جدت ولم کن.
موهام رو ول کرد و یکهو جلوم ظاهر شد. با تعجب به صورتش نگاه کردم. هم ترسناک بود و هم خنده‌دار!
سه تا چشم آبی رنگ داشت و لبش هم روی پیشونیش بود. با فرو رفتن چیزی توی پای سمت راستم، از جام پریدم و جیغ خفیفی زدم. با تعجب به پام خیره شدم، یک مورچه روی زانوم بود ولی مورچه معمولی نبود، اندازش یکم بزرگ بود. دستی روی زانوم قرار گرفت و مورچه رو بر‌داشت. با کنجکاوی به اون دست نگاه کردم که با بلند کردن سرم، فهمیدم دست اون موجود عجیب غریب بوده. نگاهی به صورتش کردم و گفتم:
– اسمت چیه؟
سرش رو کمی کج کرد و با لبخند نگاهش رو بهم دوخت.
– وینتر.
– وینتر؟ چه اسم عجیبی.
کمی ازم فاصله گرفت و گفت:
– اسم تو چیست؟ از کدام سرزمین آمده‌ای؟
سرم رو کج کردم ‌.
– آریانا. سرزمین؟
– چه اسم زیبایی! اسم ملکه ما هم آریانا هست. نگفتی از کدام سرزمین آمده‌ای؟
با تعجب نگاهش کردم.
– چه سرزمینی؟
– از سرزمین مستور آمده‌ای یا سرزمین سفاک؟
ابروهام ناخودآگاه بالا رفت.
– سفاک؟ سفاک دیگه چیه؟
– سفاک یعنی خون آشام.
تک خنده‌ای کردم.
– از هیچ سرزمینی نیومدم. از کره زمین اومدم.
از تعجب، چشم‌هاش گرد شد که باعث شد خندم بگیره ولی به زور جلوی خندم رو گرفتم. توی چشم‌هام زل زد و گفت:
– کره زمین دیگر چیست؟

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: خطه مبهم
  • ژانر: تخیلی، ماجراجویانه، طنز
  • نویسنده: آیدا رشید
  • ویراستار: آیدا رشید
  • طراح کاور: Pegah11z
  • تعداد صفحات: 45
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98ea.ir/?p=12801
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.