ماجرای دختر جسور جنگلی به نام طنین که بویی از تمدن و تکنولوژی امروزی نبرده، شیطنت و خراب کاری هایش او را به شهر میکشاند.
او که تا کنون به تنهایی با عقاید عجیب و غریب مادربزرگش بزرگ شده، حالا مجبور است با عادات عجیب تر شهری ها، پدر و خواهر دوقلویش کنار بیاید.
یاد گرفتن رسوم شهری و تلاش برای عادی به نظر ها رسیدن کم بدبختی داشت، که پدر برای یادگرفتن اصول و هدفمند کردن زندگی اش او را در بالا و پایین هیجان انگیز زندگی خواهرش ثمین انداخت…
خیالش هم ذهن را به خنده وا میدارد، دختر ساده و روستایی که بخواهد نقش دختر پر افاده ی شهر زده را بازی کند، چه شود…؟ اصلا شدنی است؟!
مثال طنین در شهر، مثال جرقه ایست در انبار باروت.
نزدیکی های اولگا که مشغول سیر کردن شکم خودش بود به تنهی قطور درختی که پیر بودن از شاخه به شاخه ش مشهود بود، تکیه دادم و عقده گشایی کردم:
-همین مرغی که داری نوش جان می کنی، می دونی برای من چقدر تموم می شه؟ ماجان دونه به دونه موهای سیبیلم رو با موچین می کنه! وایی از درد کتک با اون جارو دسته بلند ها و شب خوابیدن توی طویله نگم برات که اشتهات کور می شه. چند هفته پیش که از مرغ های حشمت خان برات آوردم رو یادت میاد؟
به سختی دامن بلند و سنگینم رو با دست بالا نگه داشتم و شلوار ته کشم رو تا زانو بالا دادم. پاهای سفید و کشیدهم که از ضربات ماجان جای _ جای ساقش کبود و خون مرده بود بیرون افتاد و ادامه دادم:
-ماجان با دسته مگس کش اونقدر زدتم که خسته شد، روی کرسی نشست و وقتی خستگیش در رفت دوباره پاشد باسنم رو مستفیض کرد.
سعی کردم دامنم رو بالا تر بدم تا باسن کبود شدم رو هم به اولگا نشون بدم که چین های زیادش یاریم نکرد و موفق به نشون دادن نشدم.
با ناخن موهای بلندم رو که به خاطر اصطحکاک روسری بزرگ و سربند با سرم به خارش افتاده بود، خاروندم و گفتم:
-بعد اینکه یه دل سیر کتکم زد من هم از لجم گفتم: اصلا دردم نیومد که!
می خواست دوباره بزنتما! ولی انقدر برای کتک زدنم انرژی مصرف کرده بود که تا شب خوابید.
-چرا عوض مرغ دزدی، شکار نمی کنی؟
همون طور که خم شدم تا بند چکمهی بلندم رو ببندم که سوغات شهر بود جواب دادم:
-چون ماجان تفنگ رو از دستم قایم کرده. وگرنه ان قدر پخمه نیستم که دو ساعت دنبال مرغ های خنگ همسایه ها در حالتی بدوام که توجه هیچ کس جلب نشه.
بعد از اتمام توضیحاتم تازه به فکر افتادم… الان اولگا حرف زد؟ مگه گرگ ها هم می تونستن حرف بزنن؟ به غیر من و اولگا که کس دیگه ای اون جا نبود! چشم هام رو یه کم به گردش در آوردم، رو به روم رو از نظر گذروندم و به الگا چشم دوختم که بیخیال عالم با دهن خونی به طعمهش نگاه می کرد. یه کم با شک بهش نگاه کردم و چشم هام رو محکم روی هم فشار دادم و از ته دل جیغ زدم.
مهتا جانم انتشار سومین رمان شاهکارت رو تبریک میگم.
طنز رمانت مثل دوستی شیرینت به دل میشینه و چه خوب که قلمت واقعیت ها رو نقش میزنه.
رمان خیلی خوبیه پیشنهاد میکنم بخونید.
فاطمه جان من خلاصه رمانت رو خوندم و بنظرم اسمی که انتخاب کردید به خلاصه رمان و خود رمان بیاد البته امیدوارم که ادامه رمان به جذابی خلاصه و اسم قشنگش بیاد و خنده دار باشه و خواننده به وجد بیاد
من اولین باری که چشمم به خلاصهی رمان افتاد جذبش شدم و برای همین این رمان رو دنبال کردم ولی هر چقدر رمان جلو میرفت بیشتر عاشق داستانش میشدم. انقدر این رمان زیبا و جذاب بود که حتی یک لحظه هم دلم نمیخواست چشم ازش بردارم. عالی بود.
نمیدونم واقعا چطوری باید توصیفش کنم و چه کلمه ای بکار ببرم اما همین رو بگم که خخخیلی زیبا بود طنز رمانت عالی بود
و همچنان کششی رو که ایجاد میکنه هم چیز کمی نیست آنقدر زیبا و قشنگ با کلمات در این رمان بازی شده که نمیشه اشتباهی ازش گرفت مرسی از نویسنده
خیلی جالبه این موضوع دختر جنگلی به نظر نویسندهی خلاقمون اومد و همچین داستان جالب و قشنگی رو به قلم آورد…ممنون از همهی تلاشی که کردی و رمان جذابی که نوشتی❤
سلام و خسته نباشید میگم به نویسنده این رمان زیبا من تا به حال زیاد رمان عاشقانه و طنز خودندم ولی هیچکدوم مثل طنین افتاده در ثمین به دلم ننشست واقعا بینظیر بود
مهتا جانم انتشار سومین رمان شاهکارت رو تبریک میگم.
طنز رمانت مثل دوستی شیرینت به دل میشینه و چه خوب که قلمت واقعیت ها رو نقش میزنه.
رمان خیلی خوبیه پیشنهاد میکنم بخونید.
اصن مگه میشه قلم مهتا بد باشه؟!
اینو بگم که بی نظیره! بینظیرررر
بخونید مگرنه از دنیا عقبید!
*-* قلمت مانا مدیر جونم*-*
ماچ به لپت مهتا جان خدا قوت❤️❤️
مهتا جان تبریک بابت انتشار رمان قشنگت:)
طنز ملیحی داره و به دل میشینه.
انتشار رمان جدیدت رو بهت تبریک میگم مهتا جان
امیدوارم همینطوری پرقدرت پیش بری و هرروز بهتر از دیروزت باشی
بهت ایمان دارم دختر
❤️
حرف نداره. جییییغ چقدر منتظرش بودمااا. خسته نباشی گلم
تبرییییک بابت انتشار رمانت خیلی قشنگ بود
عالیه عزیزممممم
مثل همیشه فوق العاده و محشر!
تبریک میگم بابت انتشار این اثر بی نظیر
همیشه خوش بدرخشی❤
خیلی خوب بود
پسورد فایل چیت؟
خیلی قشنگ بودومتفاوت ممنون
ینی چی که بقیه رمان باید بخری؟! از کی تا حالا سایت نودهشتیا همچین روندی داره؟؟! حداقل همون اول بنویسید ک پولیه….
فاطمه جان من خلاصه رمانت رو خوندم و بنظرم اسمی که انتخاب کردید به خلاصه رمان و خود رمان بیاد البته امیدوارم که ادامه رمان به جذابی خلاصه و اسم قشنگش بیاد و خنده دار باشه و خواننده به وجد بیاد
سلام چطور میشه دانلود کرد؟
سلام چطور میشه دانلود کرد؟ با فیلترشکن هم نمیشه، میزنم رو لینک میره تو واتسآپ
سلام لینک دانلود اصلاح شد الان دانلود کنید.
من اولین باری که چشمم به خلاصهی رمان افتاد جذبش شدم و برای همین این رمان رو دنبال کردم ولی هر چقدر رمان جلو میرفت بیشتر عاشق داستانش میشدم. انقدر این رمان زیبا و جذاب بود که حتی یک لحظه هم دلم نمیخواست چشم ازش بردارم. عالی بود.
نمیدونم واقعا چطوری باید توصیفش کنم و چه کلمه ای بکار ببرم اما همین رو بگم که خخخیلی زیبا بود طنز رمانت عالی بود
و همچنان کششی رو که ایجاد میکنه هم چیز کمی نیست آنقدر زیبا و قشنگ با کلمات در این رمان بازی شده که نمیشه اشتباهی ازش گرفت مرسی از نویسنده
خیلی جالبه این موضوع دختر جنگلی به نظر نویسندهی خلاقمون اومد و همچین داستان جالب و قشنگی رو به قلم آورد…ممنون از همهی تلاشی که کردی و رمان جذابی که نوشتی❤
سلام و خسته نباشید میگم به نویسنده این رمان زیبا من تا به حال زیاد رمان عاشقانه و طنز خودندم ولی هیچکدوم مثل طنین افتاده در ثمین به دلم ننشست واقعا بینظیر بود
سلام خسته نباشید چرا فرمت apk برداشته شده؟ اونجوریی خیلی جالب تر بود راحت تر میخوندیم میشه دوباره اون فرمتو بزارین؟
سلام ببخشید میخواستم ادامه رمان رو تهیه کنم چطوری میتونم
سلام از کجا باید ادامشو بخونیم؟؟؟ خدایی این چ کاریه ک پولیش کردین اه خب مم چیکار کنم؟؟ ی راهنمایی کنید لطفا
ادامشم بزارید توروخدا چرا پولیهههه من از کجا باید تهیه کنم ادامشوووو لطفا راهنمایی کنین