خالصه: تاریخ بشر حکایت انسان های عادی است که بر ترس خود چیره شده و کارهای شگفتانگیزی انجام دادهاند.
مقدمه:
افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
بیهوده به پرواز میاندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی
این کوه که هر گوشۀ آن پارۀ لعلی است
خورده است بدان خون جگرهای زیادی
درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانۀ تو شانه بهسرهای زیادی
از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبرهای زیادی
راهی است پر از شور، که میبینم از این دور
نی های فراوانی و سرهای زیادی
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزی ّن به هنرهای زیادی
بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده است به اما و اگرهای زیادی
جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی
سعید بیابانکی
آنچه گذشت
جلد اول>گمشده در زمان <در این قسمت آرشا به سفری اجباری در گذشته می رود و با سمیه آشنا شده.
این سفر طوالنی تغییراتی را در افکار عزیزان آرشا به وجود می آورد.
جلد دوم >معمای زمان <در ای ن قسمت آرشا و سمیه برای نجات رادوین وارد بازیه سینا خواهند شد. سینا
شخصیت بد داستان است یاشار پسر سینا از ملیکا نویسنده داستان می خواهد به همراه چند نفر از
دوستانش برای راهنمایی رساندن به آرشا بیاید.
بسم هللا الرحمن الرحیم
در حالی که تازه آمپول زدن رو یاد گرفته بودم خودم دگزای یاشار رو زدم و بعد هر دو باهم از اتاق
بیرون اومدیم تا آزمایشگاه یاشا رو کامل ببینیم. برای هدیه عقد یاشا چون ورود به دنیا اون ها برامونممنوع بود و نمی تونستیم توی مراسمش شرکت کنیم زودتر براش آورده بودیم. یک سبد گل داودی طبیعی
با بادبدک های سفید که باالی سبد گل وصل شده بود. با هزار تشکر گرفت و شروع به گشتن کردیم .
-زن داداش بنظرت چه طوره؟
نگاهی به فضای باز، سقف بلند، نور گیر عالی ش کردم.
-خیلی خوبه یاشا، استفاده از رنگ های سفید و طوسی هم ایده جالبی بود!
یاشار دستش رو جلو آورد و محمد ارسالن یک ماه رو ازم گرفت و به من اشاره کرد که دستم رو دور
شونه اش حلقه کنم. با لبخند کاری که گفته بود رو انجام دادم و رو به یاشا گفتم:
-خب آقا پسر راجب معماریش یکم توضیح بده ببینم.
لبخندی زد و با انگشت به سقف اشاره کرد.
-سقفش رو با پنجاه متر فاصله زدیم که برای پرواز و کارهای هوایی کسی به مشکل بر نخوره.
ای بابا من امشب آمدم اینجا کتاب دان کنم این سه تا کتاب هیچ کدامش برام دانلود نشد همه،گذینه هارو امتحان کردم!!!!!!!