کودکی هایم در میان برق ناجوانمردانه ی زندگی گم شد . به یک باره از آن چه که بودم فاصله گرفتم بی آن که بدانم چرا؟ بی آن که بگذارند بفهمم. زندگی برای من آن جشنی نبود که آرزویش را داشتم. من، زنی شدم که در فراسوی زمانه های تلخ گم شدن کودکی هایم را با چشم شاهد بودم. من برای این که بمانم خودم را، خود وجودیم را کشتم. با من بازی نکن ای زمانه.
پیشنهاد ما
بخشی از رمان
دختر که حالا می دانست نامش مهتاب است با هق هق ادامه داد:حالا چکار کنم دیگه همه جا تعطیله! از او خوشش آمده بود و دلش می خواست به او کمک کند تا روی شوهرش را کم کند.او خود از مردان زیاد ضربه خورده بود. -مدرکت چیه؟ -لیسانس مدیریت دولتی دارم فکر کرد خوبه -تایپ و کارای کامیوتری چی ؟بلدی؟ کلمه در ساعت تایپ میکنم دیپلم آزاد کامپیوترم دارم ۰۲۲۲ -معلومه کلمه در ذهنش انعکاس یافت عــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــالی -پس چرا بیکار موندی؟ -تا چند ماه قبل که دانشجو بودم .بعدم درگیر کارای عروسیم شدم .تو این چند روزم هر جا رفتم یا محیطش خوب نبو د یا کارمند نمی خواستن معشوقه می خواستن! از این همه رک گویی و صداقت تعجب کرده بود.تصمیمش را گرفت،او را می خواست. -پاشو بریم داخل شرکت تا بهت فرم بدم پرکنی. مهتاب متعجب دنبالش روان شد. -مگه مصاحبه تموم نشده؟اصلا چرا این سوالا رو پرسیدی؟ببینم اینجا چکاره ای؟ در حالی که در اتاقش را باز میکرد رو به مهتاب گفته بود:چقدر حرف میزنی دختر !اینجا یک منشی برای مدیر عامل میخوان .مدیر عامل خیلی جدیه و کار خوب می خواد و در ضمن از آدمای حراف خوشش نمیاد. مهتاب-اُه اُه .پس مسکوتیانه این آقا -خانمه! -ا چه جالب زن کم حرف! نگاه تندی به مهتاب انداخته وفرمها را به او داده بود .مهتاب در حالی که می خندید و فرمها را پر میکرد از او پرسیده بود نگفتی سمتت چیه؟
سلام
ممنون از نویسنده
زیاد از نود و هشتیا رمان خوندم ولی واقعا اولین رمانی بود که ارزش خوندن داشت.شان دختر ایرانی حفظ شده بود و به واقعیت نزدیک بود.
فقط یکم غلط املایی داشت و یه بار جابجایی اسم.به جای مشفق وثوق نوشته شده بود.
توصیه میکنم در مورد ظلمی که به نظرتون به زن شده در ایران ؛ کتاب زن آنگونه که باید باشد از استاد طاهرزاده را بخونید.
بازم ممنونم از نویسنده.خدا قوت آرزوی پیشرفت و موفقیت براتون دارم.
رمان قشنگی بود ممنون از نویسنده
سلام
ممنون از نویسنده
زیاد از نود و هشتیا رمان خوندم ولی واقعا اولین رمانی بود که ارزش خوندن داشت.شان دختر ایرانی حفظ شده بود و به واقعیت نزدیک بود.
فقط یکم غلط املایی داشت و یه بار جابجایی اسم.به جای مشفق وثوق نوشته شده بود.
توصیه میکنم در مورد ظلمی که به نظرتون به زن شده در ایران ؛ کتاب زن آنگونه که باید باشد از استاد طاهرزاده را بخونید.
بازم ممنونم از نویسنده.خدا قوت آرزوی پیشرفت و موفقیت براتون دارم.
سلام من نتونستم دنلود کنم خطا میده
درست شد