دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم

دانلود رمان رینگ و عشق نودهشتیا

0a914dec bb20 4259 9e8d a014c8800234 300x300 - دانلود رمان رینگ و عشق نودهشتیا

دانلود رمان رینگ و عشق نودهشتیا

نام رمان: رینگ و عشق
نویسنده: مریم خسروی کاربر انجمن نودهشتیا
ژانر: عاشقانه، درام
خلاصه: در آن سوی دنیای انسان ها، دنیایی است پاک و ناب برای عاشقانِ دلباخته! این رمان داستان دختری خشن و بی احساس رو روایت می‌کنه؛ در گذشته اتفاقات تلخی براش افتاده و حالا ورق زندگی اش برگشته؛ همراه من باشید تا سرنوشت پر رمز و راز این دختر رو بدونید…!

پیشنهاد ما
رمان سرآغاز تلخ l معصومهE کاربر انجمن نودهشتیا
رمان تلألو ماه | نرگس شریف کاربر انجمن نودهشتیا

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب، از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!

خنجری بر قلب بیمارم زدند! بی گناهی بودم و دارم زدند!

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست؛ از غم نامردمی پشتم شکست!

سنگ را بستند و سگ آزاد شد؛ یک شبه بیداد آمد داد شد!

عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام! تیشه زد بر ریشه‌ی اندیشه ام!

عشق اگر این است مرتد می‌شوم؛ خوب اگر این است من بد می‌شوم.

به نام خدا
دستکشم رو از دستم درآوردم و گوشه‌ی رینگ انداختم؛ این مسابقه هم تموم شد.
روی بینی ام دست کشیدم تا شدت شکستگی رو بررسی کنم؛ آخه این چهارمین بار بود که دچار شکستگی از ناحیه‌ی بینی می‌شدم.
سانا مربی ام بالای سرم ایستاد و گاز استریل رو دستم داد. کنارم نشست و گفت:
سانا: تا شش ماه آینده حق شرکت تو مسابقات رو نداری.
خنده‌ی مسخره ای تحویلش دادم. داشت از محالات حرف می‌زد! من تمام زندگیم تو همین رینگ مبارزه خلاصه میشد؛ حتی قید خانواده ام رو هم زدم برای این ورزش، حالا این چی می‌گفت؟
_ ممنون، با این حرفت شادم کردی.

در حالی که چسب کاغذی رو روی بینی ام فیکس می‌کرد جدی و سرد گفت:
سانا: اما من شوخی نکردم زارا! هفت ماه دیگه یه مسابقه‌ی مهم در راهه و باید تا اون موقع تو دوره‌ی ریکاوری باشی.
هفت ماه دیگه چه مسابقه ای بود که انقدر برای سانا ارزش داشت؟! ازش سوالی نپرسیدم و بلند شدم به سمت رختکن سالن حرکت کردم. سانا هیچ‌وقت بی دلیل حرفی نمیزد؛ چون از شرایط من مطلع بود.

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
https://98ea.ir/?p=4724
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • فاطمه
    پنج‌شنبه 27 ژوئن 2019 | 4:10 ق.ظ

    اصلا خوب نبود

    • m.kh
      دوشنبه 8 جولای 2019 | 6:48 ق.ظ

      نظر لطفتونه فقط خوشحال میشم اشکالاتش رو بگید در رمان بعدی رعایت کنم

  • Mira
    پنج‌شنبه 19 سپتامبر 2019 | 10:00 ق.ظ

    بنظر من خیلی قشنگ بود دست نویسندش درد نکنه

  • narjes
    چهارشنبه 4 دسامبر 2019 | 12:47 ب.ظ

    خیلی رمان قشنگی بود.
    از نویسنده ممنونم بابت نوشتن چنین رمان قشنگی و منتظر رمان های بعدیت هستم.

  • م.خسروی
    دوشنبه 16 دسامبر 2019 | 12:12 ب.ظ

    ممنون از نظر شما
    انشاالله به زودی رمان تابوی ماه منتشر میشه.

  • Nazi2004
    پنج‌شنبه 26 دسامبر 2019 | 10:21 ق.ظ

    خسته نباشی عزیزم خیلی قشنگ بود!
    منتظر رمان های بعدیت هستم!
    موفق باشی

    • م.خسروی
      جمعه 27 دسامبر 2019 | 12:09 ق.ظ

      ممنونم نازی جان لطف کردی خوندی فداتشم انشاالله به زودی منتشر میشه

  • دختر دریا
    جمعه 3 ژانویه 2020 | 8:02 ب.ظ

    خسته نباشی جانا.عاااااالی بود
    منتظر رمان بعدیت هستم..

  • Mp
    دوشنبه 11 می 2020 | 5:40 ق.ظ

    عالی بود لذت بردم واقعا دست نویسنده درد نکنه

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.