دانلود رمان ردلاین نودهشتیا
دانلود رمان ردلاین نودهشتیا
خلاصه: جاوید محتشم صاحب برند بینالمللی مشهور طراحی و تولید لباس زنونه با اسم تجاری “آرچر” برای انتخاب مدل آخرین محصولاتش، شخصا وارد تهران میشه. برای رسیدن به خواستههاش به خودش اجازه میده “خطقرمز” دیگران و به راحتی زیر پاهاش له کنه…
برشی از متن رمان
_ خب… خب… خوش گذشت! تا پایان وقت اداری روز بهخیر، خانم منشی! من بیصبرانه منتظر نامهٔ استعفاتونم.
دیگر صدایی از زن بلند نمیشود.
در واقع هیچ صدایی بهجز نفسهای تند و کوتاه و ضربان وحشیانهٔ قبلم در گوشم نمیپیچد.
دستم همچنان روی لباسهایم فشرده میشود.
روی مانتوی مشکی بلندی که حاجخانم مثل همیشه سه سایز بزرگتر برایم خریده است.
_ به چی نگاه میکنی دیگه، عزیزم؟ فکر نمیکنم حرف دیگهای مونده باشه.
_ امروز رو یادم میمونه، جاویدخان!
_ داری میری در رو حتماً پشتسرت ببند و آخرین روز کاریت رو وظیفهشناس باش، دختر! کسی بدون اجازه من داخل نیاد.
زن «چشم» پرحرصی زمزمه میکند و همانطور که پاهایش را محکم روی زمین میکوبد سمت در خروج میآید.
هنگام خروج مکث میکند و به منی که با تیشرت پارهٔ تنم و موهای آشفتهام باید وضع افتضاحی داشته باشم نگاه خشمگینی حواله میکند.
_ آزیجون! در یادت نره! میخوام خصوصی با مهمونم اختلاط کنم.
این را جاوید بلند میگوید و زن از من رنگپریده نگاه میگیرد و ثانیهای بعد در اتاق محکم به هم کوبیده میشود.
_ کجا قایم شدی، دختر؟
با صدایی که خودم هم بهسختی میشنوم لب میزنم:
– اینجام…
و عجیب است که او صدایم را شنیده باشد.
_ اینجا یعنی کجا؟
دستم را روی زمین ستون میکنم و سرپا میایستم.
از روی صندلیاش بلند میشود و خونسرد نزدیک میآید.
_ از چی ترسیدی؟
کاشکی فصل دوم داشت
شما تونستید دانلودش کنید ؟!
پس چرا برای من تله پارس دانلود میشه؟!
میشه راهنمایی کنید لطفاً