دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم

دانلود رمان خرده علاقه نودهشتیا

ff3e p4vs negar ۲۰۲۰۱۲۲۲ ۱۷۳۰۲۹ 300x300 - دانلود رمان خرده علاقه نودهشتیا

دانلود رمان خرده علاقه نودهشتیا

نام رمان: خرده علاقه
نویسنده: هانیه. پ کاربر نودهشتیا
ژانر: عاشقانه_ تراژدی
تهیه شده در انجمن نودهشتیا
دانلود رمان غمگین
خلاصه: فراموشی! نعمتی که خداوند برای تسکین دردها از بین بردن کینه‌ها و ساختن لبخندهای جدید به ما هدیه کرده است. به راستی که اگر فراموشی نبود، چه زندگی‌ها که از هم نمی‌پاشید؛ ولیکن هیچوقت فراموشی به تنهایی کارساز نیست. همیشه باید یک کاتالیزگر هم در کنار فراموشی قرار بگیرد. در ادامه‌ی داستان تلخ زندگی هانیه، شهاب به افسردگی دچار می‌شود و این بین ورود شخصیت جدیدی که نماد صبر است، باعث می‌شود برگ جدیدی از دفتر زندگی شهاب رو بشود. روزگار چه بازی را برای این دلداده رقم می‌زند؟ این مرتبه چه کسی قربانی آتش زیر خاکستر انتقام می‌شود؟!

پیشنهاد ما
داستان سندرم اِبتهاج | otayehs کاربر انجمن نودهشتیا
داستان گیشآن | سحر راد کاربرنودهشتیا

مقدمه: با آمدنت، روحم را جلا دادی. مانند آب یخ گوارای وجودم شدی. ناملایمات که سد راهمان شدند، پا به پای قلب و ذهنم جنگیدی. عشقت را ریشه کردی در عمق وجودم. دار و ندارم را به نامت زدم… نه! نامت شد دار و ندارم، وجودم، سجودم! دوای درد های کهنه و قدیمی… همانگونه که قدم گذاشتی در قلبم، همانگونه که ذهنم را تصرف کردی؛ همانگونه بمان! در جایگاهی که ساخته ای، بمان و حکمفرمایی کن!

– حالا چی می‌شد مراسم رو سه هفته دیگه می‌گرفتین؟
درحالی که با گره‌ی کراواتم ور می‌رفتم، خونسرد گفتم:
– به جای اینکه اینقدر غر بزنی پاشو برو لباس‌هات رو عوض کن، دیر شد!
دستش رو به کمرش زد و روی مبل نشست. شکم برآمدش نوید وجود نوزادی رو می‌داد که قرار بود خواهر زاده‌ام باشه. شیرین کمی نگاهم کرد و گفت:
– خب شهاب جان! منم دوست دارم پسرم توی مراسم باشه دیگه!
لبخند محوی زدم و در همون حال گفتم:
– من مخلص اون جوجه هم هستم! منتها…
ادامه‌ی حرفم رو خوردم. شیرین با شیطنت گفت:
– منتها چی؟
نفسم رو سنگین بیرون فرستادم و جوابش رو ندادم. شیرین بیخیال نشد و با ذوق پرسید:
– دوستش داری شهاب؟

پیشنهاد نودهشتیا
دانلود رمان دنیای خیانت نودهشتیا
دانلود داستان من آن سوی ابرها نودهشتیا

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
https://98ea.ir/?p=10171
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • هدیه زندگی
    یکشنبه 1 آگوست 2021 | 10:24 ق.ظ

    سلام هانیه جان
    تنها میتونم بگم مهشر بود

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.