دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم

دانلود رمان باغ آلبالو نودهشتیا

fb9e9e56 fa74 4d30 b844 a8e56b282acd 300x300 - دانلود رمان باغ آلبالو نودهشتیا

دانلود رمان باغ آلبالو نودهشتیا

دانلود رمان عاشقانه pdf
خلاصه: همه‌چیز از یک اجبار آغاز می‌شود. از یک قرار بیست ساله. عهد نانوشته‌ای که سال‌ها پیش بین دو برادر گذاشته شده، زندگی داراب و آذین را بهم گره می‌زند. اما… گره‌ای با طناب پوسیده!

پیشنهاد ما
رمان نسل دلدادگان | نویسنده Zeynab1 کاربر انجمن نودهشتیا
داستان ژاکلین هود، دزدِ شریف! | tragedy کاربر انجمن نودهشتیا

برشی از رمان:
چادرش را همان میان هال از سر برداشت و با حرص به سمت تک تک پنجره‌های خانه رفت و پرده هارا کشید. نمی‌خواستم حتی سایه کسی را ببیند. داراب که نبود، جمع‌های فامیلی به چه دردش می‌خورد؟ تمام لامپ‌هارا هم خاموش کرد و وسط هال زانو زد. با نفس نفس به رو به رو خیره شد.
صدای سرد داراب، بی‌رحمانه باز در گوشش زنگ خورد. «تو چی فکر کردی آذین؟ چرا باید به خاطر تو ناراحت بشم؟
چی هستی غیر از یه دخترعمو که رفت و آمدت برام مهم باشه؟
به من چه که کی میری باغ و کی برمی‌گردی؟»
با حرص دست‌هایش را روی گوش‌هایش فشرد و گفت:
– شوخی کرد… شوخی کرد… شوخی کرد.
دست‌هایش را از روی گوش‌هایش برداشت و سری به چپ و راست تکان داد. تلخ خندید و با بغض ادامه داد:
– شوخی نکرد… شوخی نکرد آذین بیچاره. کاملا جدی گفت.
مقاومت در مقابل قلب و ذهنش کافی بود. سرش را روی زانوهایش گذاشت و با صدای بلند گریه کرد. تمام عالم اگر پیش رویش بودند، دلش به بودن داراب گرم بود و نمی‌ترسید. اما حالا برای اولین بار از نبود داراب می‌ترسید.
از روزی که نگاه و حمایت‌های زیرپوستی‌اش را نداشته باشد. از روزی که او را نداشته باشد…
شب گذشته را تا دم دمای صبح اشک ریخته بود و حالا سردرد وحشتناکی گریبان‌گیرش شده بود. در حالی که حال خوبی نداشت، اما برای آن که مادرش را نگران نکند، چند تخم مرغ را داخل تابه انداخت و هم زد‌.
ناهید خانم روی وعده های غذایی خیلی حساس بود و آذین به‌خوبی این را می‌دانست. همانطور که در سکوت به همزدن تخم مرغ مشغول بود، صدای مادرش را از پشت سر شنید.
– دیروز رفتم برات پارچه سفارش دادم. برای تشک‌هات. دقیقا همون‌جوریه که دوست داری. طرح آلبالو داره و زمینه‌اش سفید. حالا دو روز دیگه می‌رسه میبینی خودت. ولی عالیه، زن‌عموت هم عاشقشون شده بود‌.
پوزخندی زد و ناخواسته گفت:
– پارچه می‌خوام چیکار آخه.

پیشنهاد نودهشتیا
دانلود داستان من دیوونه نودهشتیا
دانلود رمان دسیسه نودهشتیا

دانلود رمان جدید

  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: باغ آلبالو
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: هاله نژاد‌صاحبی
  • طراح کاور: Zari
https://98ea.ir/?p=11839
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات متنی
درباره سایت
بزرگترین سایت رمان داستان دلنوشته نودهشتیا
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب رمان | نودهشتیا مرجع رمان رایگان با لینک مستقیم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.